شیطان هم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دوست دارد!!

⚜ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭسی (ﺭحمت ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ) ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﺪّﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ امام علی (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ، ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ:
 ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﭼﺮﺍ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﺪ؟

 ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺎ امیرالمؤمنین ﻋﻠﻲ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
⚜ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، امیرالمؤمنین ﻋﻠﻲ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﺳﺖ.

 ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻲ؟
 ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﺍﻭﻳﻢ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ امیرالمؤمنین ﻋﻠﻲ (علیه السلام) ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻡ!!

  ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ امیرالمؤمنین ﻋﻠﻲ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﭼﻴﺰﻱ بگو!

 ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﺪ، ﺍﻱ ﻧﺎﻛﺜﻴﻦ ﻭ ﻗﺎﺳﻄﻴﻦ ﻭ ﻣﺎﺭﻗﻴﻦ، ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻨّﻴﺎﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻭ ﺗﻘﺪﻳﺲ ﺫﺍﺕ ﺍﺣﺪﻳّﺖ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﻮﺭ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻴﺮﻩ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ،
ﭘﺲ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﮔﻔﺘﻨﺪ:
«ﺳُﺒّﻮﺡٌ ﻗُﺪّﻭﺱٌ» ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭِ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻠﻲ ﺍﺳﺖ؟!

⚜ ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ:
ﻧﻪ ﻧﻮﺭ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻮﺭ ﻃﻴﻨﺖ ﻭ ﮔِﻞ ﻭﺟﻮﺩ امیرالمؤمنین ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﺍﺳﺖ».

منابع:
 أمالی شیخ ﺻﺪﻭﻕ، ص۴۲۷.
 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ ۳۹، ﺹ۱۶۲.
 ﻣﺪﻳﻨﺔ ﺍﻟﻤﻌﺎﺟﺰ، ج ۱، ﺹ۱۲۳.
 ﻋﻠﻞ ﺍﻟﺸﺮﺍﻳﻊ، ﺹ۱۴۳.

شاخصهای اصولگرایی - (بخش دوم)

«شاخصهای هویت اسلامی بایستی معلوم باشد: شاخص عدالت طلبی، شاخص ساده زیستی مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویایی علمی بی وقفه، شاخص ایستادگی قاطع در مقابل طمع ورزی و سلطه ی بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملّی».

ادامه نوشته

شاخص های اصولگرایی - (بخش اوّل)

نظام سلطه بین المللی، آرمانها و مشخصه های نظامی سیاسی این ملّت را تحت عناوین مختلف به باد تهاجم تبلیغاتی گسترده خود قرار داده است. این نظام نیز ویژگی ها و اصول نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خود را به طور روشن تبیین و بیان نموده و بر آن پای فشرده است.

هرگاه پای فشاری مسئولین و مردم بر این اصول بیشتر شده، بدگویی ها و فشار روانی، نرم و خشن دشمن بیشتر شده است و هرگاه به واسطه ی رفتار و سیاست های برخی مسئولین، احساس کوتاه آمدن از این اصول شده است، دشمن نیز به لبخند و تشویق و هلهله پرداخته است؛ مثل دوره ی دولت موقت یا ریاست جمهوری بنی صدر و دوران دولت اصلاحات.

نظام جمهوری اسلامی، یک نظام اصولگراست. یعنی بر قواعد و پایه های اعتقادی، ایمانی، عقلانی و مبتنی بر فرهنگ غنی اسلامی و ملی استوار است. اباحه گری یعنی رویگردانی جزئی یا کلّی از این قواعد و اصول، شکلی از نظام اسلامی را به وجود می آورد که خوشایند قدرتهای سلطه گر غربی است.

یعنی اسلام آمریکایی و اسلام اُموی، مثل کشورهای مرتجع عربی و غیر عربی که غرب با آنها هیچ مشکلی ندارد. در طول سی سال انقلاب اسلامی، چرا هرگاه صدایی مبنی بر عدول از این اصول بلند شد آمریکا و دیگر کشورهای سلطه گر غربی و صهیونیست ها با تمام وجود از آن صداها حمایت کردند؟!

این اصول است که مرز بین جمهوری اسلامی ناب را با سایر نظامهای وابسته – ولو با ظاهر اسلامی- روشن می سازد. بایستی به این اصول در سیاستهای خارجی و داخلی از سوی مسئولین و مردم توجه کافی بشود. چرا امام می فرمود اگر دیدید مسئولین از طبقه متوسط و محرومیت چشیده به سوی طبقه مرفه و بی درد گرایش پیدا کردند، آن روز این انقلاب در خطر انحراف و سقوط است؟

چرا امام فرمود نگذارید این انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیافتد و خود شماری از این نااهلان مثل نهضت آزادی یعنی لیبرالها و برخی روحانی نمایان بدتر از ساواکی را معرفی کردند؟ برای این که اینها اصول انقلاب و شاخصهای اصولگرایی را زیر پا می گذارند و کشور را دو دستی تقدیم آمریکا و صهیونیسم بین الملل می نمایند که داشتند همین کار را هم می کردند، اگر امام آن طور مردانه و با قاطعیت در مقابل جریان ملی گرایی و جریان نفاق اسلامی نایستاده بود!

ادامه نوشته

بررسی حلالیت «تبـرّک» در نزد مسلمین و حرمت آن در نزد وهّابیان – بخش دوّم

محمّد طاهر مکّی می گوید: «تبرّک به آثار پیامبر(ص) سنّت صحابه بوده است که این سنّت را تابعین و صالحین مؤمن نیز دنبال نموده اند. تبرّک به آثار پیامبر(ص) در عصر آن حضرت واقع شد و حضرت بر کسی انکار نکرد و این خود دلیل قاطعی بر مشروعیت تبرّک است؛ زیرا اگر این چنین نبود پیامبر(ص) مردم را از آن نهی می کرد؛ خصوصاً با در نظر گرفتن این نکته که غالب صحابه ایمان قوی داشته و تابع دستورهای پیامبر اکرم(ص) بوده اند».

ادامه نوشته

بررسی حلالیت «تبـرّک» در نزد مسلمین و حرمت آن در نزد وهّابیان – بخش اول

 

تبرّک به صالحین و اخیار از امّت و اماکن و مشاهد مقدسه و آثار وابسته به آنان، از ناحیه ی وهّابیان به شدت انکار شده و آن را از مصادیق شرک شمرده اند و با کسانی که قصد تبرّک جستن از آثار انبیاء و صالحان را داشته باشند، مقابله و مبارزه می کنند. از همین رو، تبرّک یکی از مسائل اختلاف برانگیز بین وهّابیان و مسلمین است. به همین جهت جا دارد که در این مسئله دور از تعصّبات و جنجال ها بحث نماییم تا حقیقت مطلب روشن گردد.

ادامه نوشته

نظرهای مختلف درباره اقسام توسّل – بخش دوّم

6- توسّل به دعای پیامبر(ص) پس از درگذشت وی
توسّل به دعای پیامبر(ص) پس از درگذشت، در گرو دو مطلب است:
1- حیات پیامبر(ص) در عالم برزخ؛
2- وجود ارتباط بین ما و او.

درباره ی امر نخست کافی است بدانیم شهیدان راه خدا به حکم آیات قرآن، حیات برزخی دارند، حتی روزی هم می خورند و به دوستانی که هنوز به آنان نپیوسته اند، مژده می دهند که برای آنان ترس و غمی نیست؛1 هنگامی که شهیدان راه خدا زنده باشند، پیامبر(ص) شهیدان شایسته تر است که مرگ پایان زندگی اش نباشد و حیاتی متناسب با خود در آن جهان داشته باشد.

وجود حیات برزخی یکی از مسائل مسلّم قرآنی است. خدا درباره ی مردی که فرستادگان رسول خدا را تصدیق کرد و قومش او را کشتند، می فرماید: به او گفته شد وارد بهشت شو. او گفت: ای کاش مردم من می دانستند که پروردگار مرا بخشود و گرامی داشت.6 این کدام بهشت است که او بلافاصله پس از مرگ بدانجا راه یافت و گرامی داشته شد؟

تنها شهیدان نیستند که چنین زندگی برزخی دارند، کافران نیز متناسب اعمال خود چنین حیاتی دارند. در این باره به یک آیه بسنده می کنیم:

النَّارُ‌ يُعْرَ‌ضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْ‌عَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ؛3
آنان پیش از رستاخیز هر بامداد و هر شامگاه به نزد آتش برده می شوند و روز قیامت – گفته می شود – خاندان فرعون را به سخت ترین عذاب ها وارد سازید.

اندیشه ی فنای انسان با مرگ، به تمام معنا، اندیشه ای مادی است که هستی را مساوی با ماده می داند و مرگ انسان را پایان زندگی می پندارد. این نظریه در عصر رسالت نیز رواج داشت و مرگ را نوعی نابود شدن انسان در دل زمین می دانستند و از این طریق معاد را انکار می کردند. قرآن در نقد این نظریه چنین می فرماید:

بگو فرشته ی مرگی که بر شما مأمور شده است، روح شما را می گیرد سپس به سوی پروردگارتان باز می گردید.4

توضیح آیه این است که آنچه نابود می شود، تن انسان است؛ ولی واقعیت انسان از بین نمی رود و گم نمی شود. نابودی تن و بدن، نابودی لباس انسان است؛ ولی آنچه واقعیت انسان است، فرشته آن را می گیرد. «یتوفّاکم» و در نزد خدا محفوظ است.

بنابراین، بقای روح و حیات برزخی از نظر آیات قرآنی، روشن و ثابت است. از این گذشته، فلاسفه ی الهی، براهین محکم بر بقای روح پس از مرگ اقامه کرده اند که مجال بازگویی نسیت.5

ب- توسّل های غیر مشروع
توسّل به هر وسیله ای مایه ی تقرب و برآوردن حاجات نیست. باید به چیزهایی توسّل جست که در شریعت وارد شده باشد و در غیر این صورت، بدعت و نوعی مداخله در دین خواهد بود.

یکی از اصول مسلّم اسلامی، «توحید ربوبی» است. توحید ربوبی به این معناست که «تنها خداوند، مالک حقیقی عالم هستی است و تدبیر همه ی موجودات عالم را بر عهده دارد و می تواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکاری یا اذن و اجازه ی موجود دیگر، در امور هستی تصرف کند و اگر یکی از مخلوقات او، به تدبیر و تنظیم امور موجود دیگری دست می زند، این عمل او به اذن و اراده و قدرت خداوند وابسته است». با توجه به این نکته، باید گفت حال اگر کسی برای رفع حوائج خود از کسانی درخواست نماید که آنها را مؤثر در سرنوشت و درخواست خود بداند و آنها را در عرض خداوند بداند، طبیعتاً چنین توسّل و درخواستی شرک و حرام خواهد بود و هیچ مسلمانی چنین توسّلی را جایز نمی داند.

لذا توسّل به طاغوت، بت ها و نیز توسّل به انبیا و اوصیا با این اعتقاد که آنها مستقل اند، از جمله موارد و مصادیق توسّل غیر مشروع است. به عبارت دیگر، شرک و توسّل نامشروع این است که کسی غیر خدا را مستقل و در برابر خدا مؤثر بداند و حاجت خود را از غیر خدا بخواهد، اما اگر کسی به انبیا و امامان مراجعه کند، با این نیت که واسطه ی فیض اند و از جانب خداوند مأذون اند، مشکل ندارد.

خداوند برخی کارها را به غیر خود واگذرا کرده است مانند قبض روح «تَوَفَّتْهُ رُ‌سُلُنَا»6 و امر کتابت «وَ رُ‌سُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ»7.

این موارد نشانه ی عجز و ناتوانی خدا نیست؛ بلکه بر اساس نظام اسباب است که خداوند به دلیل برخی اهداف، چنین نظامی را برقرار کرده است. مهم این است که تمام فاعل ها در طول فاعلیت خدا و با اذن خداوند کار می کنند، نه اینکه مستقل و در عرض خداوند باشند.

توسّل و درخواست نامشروع، همان کار کفار و مشرکان بود که به غیر خدا به چشم خدایی می نگریستند:

وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصَرُ‌ونَ؛
غیر از خدای متعال معبودهایی انتخاب می کردند به امید اینکه یاریشان دهند.8

شهید مطهری در این باره می فرماید:

«نکته ای عالی و مهم در توحید عبادتی این است که در توسّل و استشفاع به اولیای خدا اول باید تحقیق کرد که به کسی و از کسی باشد که خداوند او را وسیله قرار داده است. قرآن کریم می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و (برای تقرب) به سوی او وسیله بجویید».

به طور کلی، توسّل به وسائل و تسبب به اسباب، با توجه به اینکه خدا سبب را آفریده، از ما خواسته است از این وسائل و اسباب استفاده کنیم. به هیچ وجه شرک نیست؛ بلکه عین توحید است. در این باره، هیچ فرقی میان اسباب مادی و روحی، اسباب ظاهری و معنوی، اسباب دنیوی و اخروی نیست. منتهای امر، اسباب مادی را از روی تجربه و آزمایش علمی می توان شناخت و فهمید که چه چیز سبب است؟ و اسباب معنوی را از طریق دین، یعنی از طریق وحی و از طریق کتاب و سنت باید کشف کرد.

ثانیاً، هنگامی که انسان متوسّل می شود یا استشفاع می کند، باید توجهش به خدا و از خدا به وسیله و شفیع باشد؛ زیرا چنانکه گفتیم شفاعت واقعی آن است که مشفوع عنده، شفیع را برانگیخته است برای شفاعت و چون خدا خواسته و رضایت داده است، شفیع شفاعت می کند. برخلاف شفاعت باطل که توجه اصلی به شفیع است برای اینکه اثر بر روی مشفوع عنده بگذارد؛ لهذا مجرم در این وقت همه ی توجهش به شفیع است که برود و با قدرت و نفوذی که در مشفوع عنده دارد، او را راضی گرداند. پس اگر توجه اصیل به شفیع باشد و از ناحیه ی توجه به خدا پیدا نشده باشد، شرک در عبادت خواهد بود».9

ج- توسّل های مورد اختلاف
توسّل به نبی در حیات برزخی، توسّل به دعای نبی و آثار نبی و اولیا در حیات برزخی آنان از جمله موارد اختلافی است که غالباً وهابیت آنها را باطل می داند و چه بسا توسّل جویان را مشرک و بدعت گذار و حتی مستحق مرگ می دانند. البته پاسخ این افکار سخیف و دور از حقیقت در جای خود گفته شده و حقانیت چنین توسّلاتی نیز به اثبات رسید که برای نمونه به چکیده ای از پاسخ ها اشاره می کنیم.

از نظر آموزه های دینی مرگ پایان زندگی نیست و وجود ارتباط با ارواح، امکان پذیر است که به چند مورد از سیره ی پیشوایان دین اشاره می کنیم:
1- هنگامی که مشرکان قریش در جنگ بدر کشته شدند و اجساد آنان در میان چاهی ریخته شد، پیامبر اعظم(ص) بر سر چاه آمد و به آنان چنین سخن گفت: همسایگان بدی برای پیامبر خدا بودید. او را از خانه و کاشانه اش بیرون کردید، آنگاه دور هم گرد آمدید و با او به جنگ برخاستید.

من آنچه را خدایم وعده کرده بود، حق یافتم. در این هنگام، کسی به رسول خدا(ص) گفت: با مردگانی سخن می گویی که اجسادشان از هم پاشیده است، پیامبر(ص) به او فرمود: تو از آن ها شنواتر نیستی، میان من و نزول فرشته ی عذاب که مأمور آن ها است، فاصله ای جز رویگردانی من از آنها نیست.10

2- در جنگ جمل، چشم امیرمؤمنان بر جسد کعب بن سور، قاضی بصره افتاد. کعب مردم را به جنگ با مولا علی(ع) دعوت کرده بود. امیرمؤمنان(ع) فرمود: او را بنشانید، آنگاه به او چنین گفت: آنچه پروردگارم به من وعده داده بود، درست یافتم. آیا تو نیز آن را درست یافتی، آنگاه بدن او را رها کرد و سراغ طلحه رفت و فرمود: طلحه را بنشانید و با او نیز به شیوه ای که با قاضی سخن گفته بود، سخن گفت.

در این زمان مردی به امیرمؤمنان(ع) گفت: با کسانی سخن می گویی که سخن تو را نمی شنوند؟ مولا علی(ع) گفت: به خدا قسم، سخن مرا شنیدند، همچنان که مشرکان بدر سخن رسول خدا را شنیدند.11

3- مگر نه این است که همه ی مسلمانان در تشهد نماز می گویند: «السلام علیک أیها النّبی و رحمة الله و برکاته». پیامبر(ص) وارد بقیع می شد و اهل قبور را با جمله ی زیر مورد خطاب قرار می داد: «السلام علیکم من دار قوم المؤمنین و أتاکم ما تدعون غداً مؤجّلون و انّا ان شاءالله بکم لاحقون».12

4- طبق تصریح قرآن و سنّت، مردگان در عالم برزخ می شنوند و صداها به آنها می رسد. پیامبر اعظم(ص) فرمود: اگر من زنده باشم، برای شما خیر است و اگر مرده باشم نیز برای شما خیر است؛ زیرا اعمال شما به ما می رسد. اگر نیکی در اعمالتان ببینم، خوشحال می شوم و اگر بدی ببینم، برایتان استغفار می کنم.13

همچنین فرمود:

خداوند فرشتگانی دارد که در زمین می گردند و سلام امتم را به من ابلاغ می کنند.14

بنابراین، هم حیات برزخی از نظر کتاب و سنّت امر مسلّمی است و هم ارتباط ما با آنان انکار شدنی نیست.15

پی نوشت ها:
1- سوره آل عمران، آیات 171 – 169.
2- سوره یاسین، 27 – 26.
3- سوره غافر، آیه 46.
4- سوره سجده، آیه 11.
5- ملاصدرا، اسفار، ج 3، ص 475 و ج 8، صص 303 – 260؛ اصالت روح از نظر قرآن، ص 33.
6- سوره انعام، آیه 61.
7- سوره زخرف، آیه 80.
8- سوره یاسین، آیه 74.
9- مرتضی مطهری، عدل الهی، ص 314.
10- سیره ابن هشام، ج 2، ص 639.
11- حرب الجمل، ص 195.
12- صحیح مسلم، جزء 2، ص 64، باب یقال عند دخول القبر.
13- تقی الدین سبکی، شفاءالاسقام، ص 46.
14- سنن ابی داود، ج 2، ص 218؛ جهضمی مالکی، اسماعیل بن اسحاق، فضل الصلاة علی النبی، ص 36.
15- نک: وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی؛ سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی و... .
منبع: مهارت توسّل به معصومان(ع) – مجموعه کتابهای مهارت زندگی –  رضا اخوی.

مطالب مرتبط:
نظرهای مختلف درباره اقسام توسّل – بخش اوّل